نامه هفدهم: «به پاریس می‌رویم. کانون امپراطوری‌های اروپایی. مسافران همیشه شهرهای بزرگ را دوست دارند که گویی وطن مشترک غریبه‌هاست. بدرود٬ بدانید که مهرتان همیشه در دل من است.»
نامه بیستم: «به پاریس رسیده‌ایم. این رقیب شکوهمند شهرِ آفتاب (اصفهان) (بیست و سوم رمضان ۱۷۱۹)».
نامه‌های ایرانی٬ منتسکیو.

می‌گفت که «من به هر شهری رگی دارم نهان٬ بر عروقم بسته اطرافِ جهان»...

یاد منوچهری می‌کنم:
غریب از ماه والاتر نباشد٬ که روز و شب همی بُرّد منازل
خداوندا من اینجا آمده‌ستم٬ به امید تو و امید مفضل...